سال ها از اون حادثه میگذره! هنوز تقریبا خونه نشینه، خدا سلامتش بداره، دوست هنرمندمون(خواننده و فرهنگی) علی بمان دهقانی، گفت می آیی بریم دیدن حاج آقا کوچکی؟  منم گفتم بریم. فردا ساعت ۱۰ صبح. رفتیم و از دور حال و احوال کرونایی کردیم و نشستیم و پذیرایی و شعر و شیرینی و خاطرات . خداحافظی . البته سر کوچه دیدم آقای بوجار حسینی هم رسیدند. گفتم کجا؟ گفت دیدن آقای کوچکی . 


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها